گاه مقصود از شک، حالتی درونی است که شخص دربارۀ واقعیتی دارد، و بر اساس آن، برای صدق یا کذب قضیۀ حاکی از آن واقعیت هیچ ترجیحی قائل نیست، و گاه مقصودْ یقین نداشتن به صدق یا کذب چنین قضیهای است. مثلاً وقتی میگوییم کسی در بارۀ موفقیت در کار معیّنی شک دارد، ممکن است به این معنا باشد که وی در بارۀ اینکه «در آن کار موفق خواهم شد یا نه» احتمالی کاملاً برابر میدهد، و ممکن است به این معنا باشد که به موفق شدن یا نشدن در آن کار یقین ندارد، هر چند احتمال کمتری بدهد که موفق نشود، یا برعکس، احتمال کمتری بدهد که موفق شود، یا در بارۀ موفق شدن یا نشدن خود احتمالی کاملاً برابر بدهد. پس شک، گاه به معنای احتمال پنجاه درصد است، و گاه به معنای عدم یقین. اما در مبحث شکگرایی، مقصود از شک، معنای دوم، یعنی عدم یقین است، و نه صرفاً احتمال پنجاه درصد.
شکگرایان ممکن است معرفت یقینی را به طور مطلق، یا در حوزهای خاص از علوم و معارف، انکار کنند، و مدعی شوند که در همۀ ساحتهای معرفت بشری یا در حوزهای خاص، دستیابی به هیچ گونه معرفت یقینی ممکن نیست. انکار معرفت یقینی در حوزهای خاص را شکگرایی نسبی میگویند، مانند شکگرایی اخلاقی، که به معنای غیر یقینی دانستن معرفتهای اخلاقی است، و شکگرایی دینی، که به معنای غیر یقینی دانستن معرفتهای دینی است. اما اگر معرفت یقینی دربارۀ همۀ علوم و معارف مورد انکار قرار گیرد، چنین انکاری شکگرایی مطلق نامیده میشود.
آدرس: قم - بلوار محمدامین(ص) - بلوارجمهوری اسلامی - موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)