دلایل ضرورت پرداختن به انسان‌شناسی چیست؟

دلیل اول: شناخت انسان در تعیین هدف حیاتش تأثیرگذار است. اگر انسان، هدف زندگی خود را بشناسد می‌تواند فعالیت‌های حیاتی خود را به ‌سوی هدف مطلوب تعیین، و برای رسیدن به کمال مطلوب و سعادت حقیقی برنامه‌ریزی کند.

دلیل دوم: اگر مختصات وجودی انسان به‌درستی شناخته نشود، در زندگی فردی و اجتماعی ناهنجاری‌هایی پدید خواهد آمد که خسارت‌های جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. از باب مثال، برخی انسان را موجودی فقط مادی و زمینی قلمداد کرده‌اند و در نتیجه، هدف و کمال حقیقی او را صرفاً برخورداری از لذائذ حیوانی دانسته‌اند و بر اساس همین نگرش کوته‌بینانه به انسان، ناهنجاری و اباحه‌‌گرایی‌ را تجویز کرده‌اند؛ چنان که اومانیسم غربی در حوزه‌های گوناگون اخلاق، حقوق، سیاست، هنر و اقتصاد، به نابسامانی‌های خسارت‌باری انجامیده است. بر این اساس، شناخت حقیقت انسان و کمال حقیقی او، برای برون‌رفت از مشکلات و مفاسد اخلاقی و اجتماعی ضروری خواهد بود.

دلیل سوم: «انسان» موضوع و محور علوم انسانی است، و از این ‌رو همۀ مباحث این علوم باید با توجه به حقیقت انسان و سعادت حقیقی وی سامان گیرد. از این رو، برای رسیدن به دیدگاهی جامع در مسائل علوم انسانی به مباحث انسان‌شناسی، شامل حقیقت انسان، هدف از زندگی، تأثیر و تأثر ابعاد مختلف وجود او و مانند آنها نیاز مبرم داریم. بدین ترتیب، انسان‌شناسی مقدمه‌ای ضروری برای نظام‌سازی ارزشی، حقوقی و سیاسی است.