حدود اذن پدر در ازدواج دختر باکره و توجيه منطقي آن را بنويسيد.

اذن پدر نوعی مراقبت و چتر حمایتی است که قانون برای حفظ دختران پیش‌بینی کرده است. از آنجا که عموماً دختران بیش از پسران در معرض خطر آسیب‌های اجتماعی و اخلاقی هستند، و مردان توان دفاعی بیشتری دارند، در اسلام، همانگونه که مسئولیت حراست و حمایت از زن به شوهر او واگذار شده، مسئولیت حراست و حمایت از دختر نیز به پدر (ولی) او سپرده شده است. زنان غالباً اسیر محبت مردان‌اند و هرگونه اظهار محبتی از سوی مردان را حمل بر صحت و صداقت می‌کنند؛ و به راحتی ممکن است فریب مردان ناشایست یا شیاد را خورده، در دام آنان بیفتد. بر این اساس بسیار مناسب است که دختران با پدران خود، که از احساسات و نیات مردان بهتر آگاه‌اند و اغلب چیزی جز خیر و سعادت برای فرزندان خود نمی‌خواهند، مشورت کرده، موافقت آنان را جلب نمایند. در اینجا به دو نکته دیگر نیز باید توجه داشت: اگر در مواردی به تشخیص حاکم شرع، شرط اذن ولی موجب تفویت مصلحت دختر باشد، با حکم او اذن ولی ساقط می‌گردد. نکته دیگر اینکه شرط اذن ولی مسئولیتی را بر دوش وی می‌گذارد که باید مصلحت دختر را تشخیص داده آن را رعایت کند، و معنای اعطای حق اذن به ولی آن نیست که وی تکلیفی در رعایت مصالح دختر نداشته باشد.