آیا قداست دین و عالمان دینی با حضور در سیاست و حکومت مخدوش می شود؟ توضیح دهید.

در پاسخ این سوال باید گفت:
 اولا آنچه مردم را از سياست‌مداران دل‌زده مي‌کند، گرايش آنان به سياست‌هاي شيطاني و سوء استفاده از اسلام براي رسيدن به قدرت است؛ اما اگر ورود عالمان و بزرگان دين در عرصۀ سياست و حکومت، به انگيزۀ تأمين مصالح مادي و معنوي انسان‌ها و اجراي احکام الهي، در ابعاد فردي و اجتماعي آن باشد، مردم مسلمان، مجذوب چنين عالماني خواهند شد. نمونۀ برجستة چنين عالماني، امام خميني است که چون در همة مراحل قيام و رهبري الهي‌اش، مخلصانه و به انگيزۀ خدمت به بندگان خدا گام برداشت، مردم نيز افزون بر استقبال پرشور از ايشان در دوازدهم بهمن 1357 و خلق حماسه در مراسم تشيیع‌جنازة ايشان، فرمان‌ها و دستورهای ايشان را با جان و دل اطاعت مي‌كردند؛
ثانیا در مقاطعي و به صورت موردي، ممکن است قداست روحانيت با دخالت در سياست آسيب ببيند؛ ليکن بايد علت اين وضعيت را بررسي كرد و با تدابير مناسب، مانع تکرار آن شد. گاهي ممکن است تبليغات رسانه¬اي استعمارگران خارجي و نيز روشن‌فکران داخلي از يک سو، و عملکرد نادرست برخي روحانيان از سوي ديگر، تأثيرگذار باشد. بايد براي اين دو آسيب چاره‌انديشي کرد. چارۀ تبليغات نادرست، آگاهي‌بخشي به مردم، و چارۀ عملکرد نامطلوب برخي روحانيان، نظارت بيشتر بر آنان و مجازات شديدتر در صورت ارتکاب جرم است. 
پس چنانچه دخالت در سياست و حکومت، از وظايف علماي دين باشد، نمي‌توان به بهانۀ اينکه برخي از آنان وظيفۀ خود را به‌درستي انجام نداده و موجب تخريب وجهة روحانيت شده‌اند، اصل اين وظيفه را نفي كرد. اين مانند آن است که گفته شود براي آنکه حيثيت پزشکان محفوظ بماند، بايد مانع طبابت آنان شد؛ زيرا برخي پزشکان در کارشان اشتباه يا سهل‌انگاري مي‌کنند و حتي ممکن است به جاي درمان بيماران، موجب مرگ آنان شوند، و اين موجب تخريب وجهة پزشکان مي‌شود؛
ثالثا جايگاه روحانيت و بزرگان دين در صورتي قداست دارد که ايشان، در آن جايگاه، به وظيفۀ خود عمل کنند. اگر ايشان به بهانۀ از دست رفتن قداست جايگاهشان، از ايفاي يكي از مهم‌ترين وظايف خود، يعني اجراي احکام اجتماعي، سياسي و حكومتي اسلام، سر باز زنند، آيا ديگر آن جايگاه قداستي خواهد داشت؟!