با وجود مرزهاي جغرافيايي کنوني، چگونه مي‌توان اختيارات وليّ فقيه را تبيين کرد؟

باید دانست که مرزبندي‌هاي جغرافيايي که بر اساس وحدت زبان، نژاد، سرزمين، خون، رنگ پوست يا معيارهاي ديگر صورت مي‌گيرد، مطلوب اسلام نيست؛ زيرا معيار مرزبندي اسلام، معيارهاي عقيدتي است. لذا در محدودۀ سرزميني مسلمين، بايد يک حاکميت برقرار باشد؛ زيرا تعدد حاکميت‌ها، مخل وحدت و هم‌گرايي مسلمين است. شرايط ايدئال، بايد همۀ مسلمين در هر جا که باشند، از فرد اصلح تبعيت کنند؛ اما ممکن است اين ايده در حال حاضر عملي و امكان‌پذير نباشد، و در اين صورت، آن فرد اصلح، تنها در جايي مي‌تواند اِعمال ولايت کند که بسط يد داشته باشد و در ساير بلاد نيز بايد تا حد امکان، وحدت ولايت را مورد توجه قرار داد و از يک وليّ فقيه اصلح تبعيت کرد؛ ليکن اگر به هر دليلي زمينۀ اين امر فراهم نباشد، در مسائلي که امکان اجرايي شدن احکام وليّ فقيه در آن جوامع وجود ندارد، بايد به منظور بر زمين نماندن احکام الهي و تأمين مصالح مسلمين، سراغ فقيهي رفت که در شرايط لازم براي رهبري، نزديک‌ترين شخص به وليّ فقيه اصلح باشد.
البته بايد توجه داشت که حتي در وضعيتي که بين مسلمين مرزهاي جغرافيايي حائل شده است، بايد تا حد امکان به سمت وحدت جوامع اسلامي و وحدت امام يا وليّ حرکت کرد و به همان مقدار که ممکن است، به لوازم و پيامدهاي نظريۀ وحدت امام يا وليّ، در عمل، پايبند بود.