ضمن بيان چهار مورد از ويژگي‌هاي نظام سياسي اسلام، چگونگي تأثير اين ويژگي‌ها بر کارآمدسازي نظام را شرح دهيد.

الف. توحيد‌محوري؛ عامل تثبيت نظام اسلامي 
اساسي‌ترين مبناي نظريۀ ولايت فقيه، توحيد‌محوري است؛ زيرا اين مبنا، هم کل ساختار حکومت اسلامي را تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد و هم رفتار کارگزاران را سمت‌وسو مي‌بخشد. بديهي است انگيزه‌اي که اعتقاد به توحيد، براي رشد و ارتقاي جامعۀ اسلامي فراهم مي‌کند، قابل قياس با هيچ عامل ديگري نيست؛ زيرا بر اساس تفکر توحيدي، خداوند متعال، در مقام خالق، مالک و مدبر هستي، محور قوانين نظام سياسي است و تمام امور تقنيني، اجرايي و نظارتي در کشور اسلامي، بر اساس نظر او دنبال خواهد شد. در اين صورت، زمينۀ هر گونه استبداد رأي کارگزاران حکومتي از ميان خواهد رفت و همۀ آنان موظف خواهند بود تنها بر اساس موازين شرع كار كنند. 
به اين ترتيب، قانون‌گريزي و تخطي از مقررات نيز به كمترين حد خود خواهد رسيد؛ زيرا قوانين در نظام اسلامي، افزون بر صبغۀ حقوقي، صبغۀ ديني نيز دارند، و اين قداست، کمک شاياني به دولت اسلامي خواهد کرد که بتواند به پشتوانۀ اعتقادات توحيدي مردم، امور جامعۀ اسلامي را سريع‌تر و دقيق‌تر پيش برد.
افزون بر اين، در سايۀ گرد آمدن همگان در زير پرچم توحيد، وحدت و انسجام بر جامعۀ اسلامي حاکم خواهد شد. 
ب. معادباوري؛ منشأ سازندگي صاحب‌منصبان نظام اسلامي
معادباوري موجب مي‌شود که انسان تمام افكار و رفتارهايش را در منظر خداوند بيند و جز در مسير کمال نهايي، قدم برندارد. بي‌شك رفتار کسي که معتقد است هر حركتش بر سرنوشت نهايي‌اش اثرگذار است، با رفتار کسي که اعتقادي به آخرت و پاداش و عقاب ندارد، متفاوت خواهد بود. فرد معادباور تمام تلاش خود را به كار مي‌بندد تا توشه‌اي درخورِ آخرت خويش فراهم سازد، و همين او را به تلاش براي تحصيل رضايت خداوند در همۀ شئون زندگي، سوق خواهد داد. اعتقاد به معاد همچنين سبب مي‌شود صاحب‌منصبان حکومت اسلامي و نيز شهروندان، براي بهره‌مندي بيشتر از پاداش و خلاصي از عقاب در آن عالَم، تلاش دوچندان کنند؛ زيرا آنان دنيا را در حکم مزرعه‌اي مي‌دانند که محصولش را در آخرت درو خواهند کرد. در سايۀ چنين اعتقادي، فساد اخلاقي و اقتصادي و سياسي در نظام سياسي به حداقل خواهد رسيد، روحيۀ خدمت‌مداري تقويت خواهد شد، مشارکت مردمي در حکومت اسلامي افزايش خواهد يافت و دستاوردهاي پرشمار ديگري عايد امت مي‌شود.
ج. شايسته‌سالاري؛ خاستگاه رشد نظام اسلامي
شرايط پيش‌بيني‌شده براي صاحب‌منصبان در حکومت اسلامي، چنان سخت‌گيرانه است که اگر در يک نظام سياسي، مورد اهتمام جدي قرار گيرد، آن نظام را قادر خواهد ساخت با بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي ديگر، به جايگاه رفيعي دست يابد. از باب نمونه، شرايط پيش‌بيني‌شده براي حاکم اسلامي، نه‌تنها مانع استبداد خواهد شد، بلکه زمينه‌اي فراهم خواهد ساخت كه جامعۀ اسلامي با بهره‌گيري از فضايل چنين شخصي در عرصۀ مديريت کلان جامعۀ اسلامي، رشد و ارتقا يابد. تقوا و عدالت، علم به قوانين الهي، کفايت و کارداني، امانت‌داري، مردم‌داري و دل‌سوزي براي رعيت، تنها بخشي از شرايط حاکم اسلامي است که مي‌تواند زمينه‌ساز رشد، پيشرفت و ترقي نظام اسلامي شود. تمام کارگزاران حکومتي نيز به تناسب جايگاهشان، بايد اندازه‌اي از اين شرايط را داشته باشند، و اين حکايت از آن دارد که شرع مقدس اسلام، براي تأمين مصلحت مردم، بر زمامداري شايستگان تأکيد دارد
د. مردم‌داري؛ خاستگاه مقبوليت مردمي نظام اسلامي
در نظام اسلامي، مشارکت مردم در حکومت، تشريفاتي نيست، بلکه برخاسته از کرامت ذاتي انسان است و همين رويكرد مي‌طلبد که متصديان امر براي حفظ کرامت مردم، از هيچ خدمتي دريغ نورزند و حتي بر آنها لازم است که به مردم چنان خدمت كنند که کرامتشان مخدوش نشود. در اين صورت است که مردم با جان و دل از چنين نظامي حمايت، و از آن در برابر تهديدها محافظت مي‌كنند.
يکي از نمودهاي مردم‌داري در ميان واليان، ساده‌زيستي آنان و همراهي و همدلي با قشرهاي ضعيف‌تر جامعه است که به استحکام و کارآمدي افزون‌تر حکومت خواهد انجاميد.